اعجاز تشریعی به معنای شگفتی محتوایی و اتقان احکام انسانساز و سعادتآفرین قرآن کریم یکی از وجوه متعدد اعجاز قرآن از منظر مسلمانان میباشد. در عصر حاضر، گزارههای مؤید بیمانندی قرآن در بُعد قانونگذاری، ضمن تأکید بر فرازمانی و فرامکانی بودن تعالیم بیش از پیش مورد اهتمام قرآنپژوهان قرار گرفته است.
در این نوشتار پس از مفهومشناسی و ذکر پیشینه نگرش به این وجه، به طور خاص تشریعات قرآنی در حوزه خانواده که مهمترین پایگاه تعالی مادی و معنوی انسان به شمار میرود، مورد دقت قرار گرفته است و تلاش شده در دو بخش تحلیلی به جنبههای اعجازگونه قرآن کریم در حوزه خانواده بپردازد.
در بخش اول از بارزترین مبانی تشریعات قرآنی سخن به میان رفته است. اهتمام به کرامت انسانها، نفی برتریهای جنسیتی، تناسب حقوق و وظایف و اخلاق محوری از جمله این مبانی است.
در بخش دوم جامعیت تشریعات در حوزه خانواده با استناد به آیاتی که ضمن سببشناسی تشکیل خانواده، به ترسیم روابط زوجین با یکدیگر و فرزندان با والدین اختصاص یافته، کارکردهای مختلف خانواده را تبیین نموده و ضوابطی جهت حل اختلافات در این ساختار ارائه داده است.
طرح چنین سطحی از قوانین، با دورنمای منحط حاکم بر عصر جاهلی و در مقایسه با تعالیم کتابهای آسمانی پیشین در حوزه خانواده از جمله ادلهای است که اذعان به خارقالعاده بودن تشریعات قرآنی در حوزه خانواده را نتیجه میدهد.
قرآن، معجزه، اعجاز تشریعی، خانواده، قانونگزاری.
قرآن کریم در بردارنده احکام و مقرراتی است که پیروی از آن، تنظیم حیات فردی و اجتماعی انسانها را موجب میگردد. قرآنپژوهان یکی از ابعاد هماوردطلبی قرآن را بر بیاناتی ناظر دانستهاند که منبع احکام و تشریعات اسلامی قرار گرفته است. از این منظر، این احکام را با تمامی خصوصیات و جامعیت نمیتوان در سایر قوانین حقوقی شرایع پیشین ملاحظه نمود. از سوی دیگر، ارائه مقرراتی با برخورداری از اتقان، تفصیل و محوریت نظمبخشی به حیات فردی و اجتماعی در محدودهای محروم از آثار تمدنی، موضوعی بسیار شگفتآور است.
در یک نگرش کلی، حوزه تشریعات قرآنی مجموعه قوانین و مقررات فردی و اجتماعی را در بر میگیرد و پرداختن به تمامی ابعاد مجالی موسع را میطلبد؛ لذا در نوشتار حاضر، تنها اعجاز قرآن کریم در حوزه مقررات مرتبط با خانواده مورد دقت قرار میگیرد.
در عصر کنونی، شیوع مفاسد اخلاقی و نارسایی قوانین عرفی منتج از انحلال و رو به ضعف گراییدن خانوادهها، عرصه توجه بیش از پیش به اعجاز تشریعی قرآن کریم را در حوزه خانواده فراهم نموده است.
در این تحقیق به این پرسشها پاسخ داده میشود که مبانی تشریعات قرآنی در حوزه خانواده چیست؟ جامعیت تشریعات در حوزه خانواده چگونه اثبات میشود؟ طرح تشریعات قرآنی در حوزه خانواده در مقایسه با سنتهای رایج جاهلی و کتابهای آسمانی پیشین چه تفاوتهایی دارد؟
صاحبنظران علوم قرآنی از نوع برتری ساختاری و محتوایی قرآن کریم، با عنوان «اعجاز» یاد کردهاند. جامع تعاریف ارائه شده از اصطلاح اعجاز در کتابهای مختلف عبارت است از اینکه اعجاز، امری خارق قوانین جاری طبیعت میباشد و به منظور اثبات ادعای نبوت، توسط مدعی پیامبری انجام میگیرد و به گونهای است که دیگران از ارائه همانند آن ناتوانند (ر.ک: سیوطی، الاتقان، 4/3؛ معرفت، التمهید، 4/23).
تشریع از ماده شرع به معنای دستیابی به آب (ابنمنظور، لسان العرب، 8/175) و در اصطلاح دالّ بر قانونگذاری و دستورات خاص الهی به بندگان میباشد (راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، 1/450). بر این مبنا اعجاز تشریعی قرآن به معنای اعجاز قرآن کریم در حوزه قوانین و مقررات مطرح شده در آیات الهی میباشد و ناظر بر این بحث است که قوانین موجود در قرآن با جامعیت و مصلحتاندیشی خویش، هرگز سابقه نداشته، متناسب با مفردات زندگی تمامی عصرهاست، به موازات تطور و تکامل انسان در طول تاریخ همواره قابل تحدی میباشد و بدین ترتیب، حقانیت پیامبری رسول اکرم(ص) را اثبات مینماید.
از آغاز تدوین آثار علوم قرآنی تاکنون، ابعاد متعددی از اعجاز قرآن همچون اعجاز بیانی، علمی، غیبی، معارفی و... تبیین شده است. دستیابی مسلمانان در اعصار مختلف، به نکات جدیدی که مسبوق به سابقه نبوده، شاهدی بر جاودانگی و بقای کتاب آسمانی پیامبر خاتم(ص) میباشد؛ چرا که از این رهگذر، عدم انحصار قرآن کریم به زمان و مکان خاصی اثبات میگردد.
هرچند زمینههای طرح این وجه از وجوه اعجاز قرآن کریم در آثار پیشینیان یافت میشود (ر.ک: باقلانی، اعجاز قرآن، 47؛ بلاغی نجفی، آلاء الرحمن، 1/13)، میتوان اذعان داشت که توجه معاصران بدین وجه فزونتر بوده است (ر.ک: خویی، البیان، 72-79؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1/60؛ معرفت، التمهید، 6/211-330). در عصر حاضر کتابهایی خاص این وجه از اعجاز را رصد نمودهاند که برای نمونه میتوان به الاعجاز التشریعی فی القرآن الکریم از علی احمد محمد باکر، القرآن و اعجازه التشریعی از اسماعیل ابراهیم و القرآن و بنیته التشریعیه از وهبه الزحیلی،اشاره کرد.
غرض از مبانی در این مقاله آن دسته از پیش فرضها و باورهایی است که در دیدگاه نگارنده، از جمله وجوه اعجازگونه تشریعات قرآن کریم در حوزه خانواده است. بر پایه این مبانی، جامعیت تشریعات قرآن کریم در این حوزه تعیین میگردد.
کرامت خصیصهای سرشتی در وجود انسان و حاکی از عنایت ویژه خداوند به نوع بشریت است (اسرا/70؛ تین/4؛ حجر/29؛ ص/72). ارزشمندی انسان به دلیل توان تشخیص و انتخابگری مستلزم آن است که تمامی شئون فردی، خانوادگی و اجتماعی در راستای کرامت به عنوان یک اصل کلی باشد. منشأ این کرامت از صفات، نیروها و استعدادهای بسیار با اهمیت است که با به کار انداختن آنها و تکاپوی مخلصانه در مسیر حیات معقول به اتصاف به کرامتِ عالیِ ارزشی نائل میگردد (جعفری، حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب، 280). از این جهت، همه انسانها از یک گوهرند و هیچ کس را بر دیگری فضیلت و برتری مفروض نیست. این اصل تنظیمکننده بسیاری از روابط انسانی و حافظ بسیاری از ارزشهای فردی و اجتماعی است. انسانی که خود را ارزشمند بداند، کرامت دیگران را نیز پاس میدارد. در تفکر اسلامی بالاترین جهالت، عدم آشنایی با کرامت و شخصیت خویشتن است. انسانی که کرامت ذاتی را از جانب پروردگارش به ارمغان آورده، بر اساس نوع بینشی که از جایگاه خود در نظام هستی داراست، ارزشها و نقشهای پیرامونی را میپذیرد (عمید زنجانی، مبانی اندیشه سیاسی اسلام، 350).
پاسداشت کرامت انسانها که در تمامی ابعاد قانونگذاری اسلامی هویداست، در حوزه خانواده، پایه تحولات مثبتی شده و افراد را در التزام به حقوق متقابل پایبند میسازد. بر این مبنا از یکسو تمامی احکام و تشریعاتی که به نوعی وظایف متقابل اعضای خانواده را تشریح میکند، عنایت به کرامت انسانی هر یک داشته است. از سوی دیگر، تشریعاتی همچون اجتناب از روابط نامشروع افراد متأهل (احزاب/34؛ نساء/25؛ مائده/5) و لزوم توجه به حضور عفیفانه در فضاهای خارج از خانواده (نور/60؛ احزاب/59 و 55؛ اعراف/19 و 24؛ طه/121) در مقام عمل، دستوراتی برای صیانت از کرامت انسانی افراد به شمار میآید.
در تعالیم قرآنی بر وحدت و اشتراک ماهوی زن و مرد تأکید شده (قیامت/36-39؛ فاطر/11؛ نساء/8؛ نمل/97) و هر دو جنس از باب تشریف و تعظیم، به عنوان ظرف برخورداری از روح الهی معرفی شدهاند (سجده/7-9؛ مؤمنون/12-14).
نگرش به تفاوتهای زنان و مردان و به تبع آن نقش تعریف شده برای هر یک در قرآن کریم، عادلانه و منطبق بر واقعیت است؛ به عبارت دیگر، نه اصل وجود تفاوت انکار میشود و نه این تفاوت، وجهه تمایز یافته و به نحو افراطی برجسته میگردد، بلکه نقش مناسب هر جنس تعریف شده است. در این شاکله، زن و مرد به یک اندازه از انسانیت بهره بردهاند و توانمندی سبقت گرفتن از یکدیگر در دستیابی به کمالات معنوی و علمی را دارا میباشند (آلعمران/195؛ نساء/124؛ نحل/97؛ بقره/148؛ حدید/21).
در تشریعات قرآنی قوانین ویژهای برای حفظ منزلت زن قرار داده شده و به موازات آن، وظایفی نیز برای مرد تعیین گردیده و بدین ترتیب، الگوی تقسیم کار اسلامی در حوزه خانواده ارائه شده است. در این نظام، مرد، سرپرستی است که به حکم اخلاق اسلامی باید از استبداد نظر، اجحاف و تعدی خودداری نماید (نساء/34). این نوع تعریف از سرپرستی نه تنها برتری ارزشی مرد بر زن را تداعی نمیکند، بلکه تعهدات مرد نسبت به زن و فرزندان را نمایان میسازد.
نگاه غیر نظاممند به احکام قرآن در حوزه خانواده سبب شده برخی از مسلمانان، احکام حقوقی این حوزه را تبعیضآمیز و متأثر از فرهنگ جاهلیت قلمداد نمایند. حال آنکه اگر تمامی این احکام را در یک مجموعه مورد توجه قرار دهیم، روشن میشود که در قرآن هیچ تبعیضی به دلیل زن یا مرد بودن اعمال نشده است. همگان در برخورداری از حق حیات همانند هستند، لذا از رسم دخترکشی در فرهنگ زمانه به شدت انتقاد شده است (نحل/59؛ تکویر/8-9). همگان در برابر تکالیف الهی و بهرهمندی از پاداش خداوندی یکسان هستند؛ (احزاب/35). قرآن به زن و مرد در عقوبتهای شرعی که قریب به کانون خانواده است همچون متهم کردن زنان پاکدامن به بیعفتی (نور/4) و زنا (نور/2) جنسیت را مورد ملاحظه قرار نمیدهد. همچنین میان زن و مرد در بهرهگیری از اموال شخصی تفاوتی نمیگذارد (نساء/4؛ بقره/236). با وجود این، وظایفی که بر دوش هر یک مینهد، متفاوت است و این ناشی از تفاوت روحیه و توانمندی جسمانی زنان و مردان است. این تفاوتها موجب تفاوت نقشها در بنیان خانواده میشود.
وجود تفاوتهای تکوینی بین زن و مرد سبب شده، هر یک از استعدادها و روحیههایی متناسب با مسئولیتشان در نظام آفرینش برخوردار باشند. با توجه به هدفدار بودن مجموعه نظام آفرینش و تفاوتهای پیشبینی شده در پدیدهها برای نیل به غایتی معین و هموارسازی مسیر دستیابی موجودات به غایت خویش، بدون تردید کیفیت تشریعات باید متناسب با تفاوتهای فراگیر و به فراخور استعداد و توانمندی مکلفان باشد؛ به عبارت دیگر، در چنین مجموعهای، وضع قوانین یکسان و الزام برابر مکلفان به وظایفی واحد، در مقام عمل، نوعی تعارض تکوین و تشریع را نتیجه خواهد داد و به ناهنجاری و بحران ختم میگردد. از آنجا که غایت وضع قوانین، تأمین به حق نیازمندیها و آماده ساختن عرصه حیات برای بالندگی استعدادهای انسانی و احقاق حقوق آحاد جامعه است، لزوماً میبایست تکالیفی هماهنگ و متناسب با نقشهای طبیعی برای هر یک وضع گردد.
در این راستا در آیات قرآنی بر فزونی درک عاطفی زنان و بالتبع تأثیرگذاری این خصیصه بر چگونگی حضور آنان در فضاهای مختلف تأکید شده است (زخرف/18). از دیگر سو، شدت عاطفه مانعی در نگرش واقعبینانه به مسائل است. ناگفته هویداست تفکر ژرفنگرانه در فضایی مبرای از احساسات تحقق مییابد. بر این مبنا نقش مدیریتی خانواده که نیازمند نگرشی منطقی به امور زندگی است، بر عهده مرد نهاده شده است (نساء/34).
اخلاق، متصف شدن به صفات نیکو از طریق اصلاح و تعدیل تمایلات درونی انسان است (طوسی، اخلاق ناصری، 48). بخش قابل توجهی از تعالیم قرآنی، توصیههایی اخلاقی به شمار میروند که با توجه به خصوصیات سرشتی انسانها، مبتنی بر واقعنگری، تابع مصلحت و بازدارنده از افراطها و تفریطهاست. این توصیهها در حوزه خانواده ظهور و بروز جالب توجهی دارد.
در نگرش قرآنی از آنجا که خانواده، کانون تربیت و شکلگیری شخصیت انسان است، وارستگی و نیکویی در ترسیم وظایف تمام ارکان خانواده مورد توجه قرار گرفته است. میتوان گفت بنیان نهاد خانواده در نگاه قرآن، به رغم وجود اختلافهای فکری، فرهنگی و قومی گوناگون بین همسران، بنیانی اخلاقی و شکل گرفته بر اساس مودت و رحمت است (روم/21).
بررسی آیات مرتبط با موضوع خانواده گویای این حقیقت است که در دیدگاه اسلامی بنیان ارتباط همسران بر اساس صلح و همراهی میباشد. در این دیدگاه، سازگاری همسران، به حداقل رسانیدن زمینههای بروز تنش و نزاع میان آنان با هدف دستیابی به هدفی والاتر قلمداد شده است. خداوند میفرماید: «عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيراً» (نساء/19) «با آنان، به طور پسندیده رفتار کنید. و اگر آنان ناخوشایندتان بودند، پس (فوراً تصمیم به جدایی نگیرید)، چه بسا چیزی ناخوشایند شماست و خدا در آن خیر فراوانی قرار میدهد».
در این آیه تصریح میشود، به هنگام بروز اختلافات در زندگی خانوادگی، مدارا و سازگاری خردمندانه، بستر اصلاح روابط و رویارویی صحیح با امور را فراهم میآورد.
تعدد مصادیق پیرامون توجه به امور اخلاقی در تشریعات مربوط به روابط والدین و فرزندان دلالت بر اهمیت این موضوع دارد (ر.ک: عنکبوت/8؛ بقره/83؛ انعام/151؛ احقاف/15؛ اسراء/23).
بررسی تشریعات قرآن کریم گویای این امر است که خانواده به عنوان رکنی محوری در نظام اسلامی، از ابعاد گوناگون محل توجه شارع مقدس بوده است. جامعیت تعالیم ناظر به مبحث خانواده در چندین مجموعه جالب توجه میباشد.
قرآن کریم جایگاه کانون خانواده را در نگرش الهی به شایستگی تبیین نموده است. در این راستا تشویق و ترغیب تمامی انسانها به ازدواج (نور/32) و نوید دستیابی به آرامش از این رهگذر (اعراف/189؛ روم/21)، مقدماتی است که مخاطبان پیام الهی را به پاکدامنی و گرایش به مشارکت ارزشمند در این نهاد رهنمون میسازد. در اندیشه قرآنی ازدواج پذیرش سنت الهی زوجیت و همگرایی با فطرت اخلاقمدارانه بشر است (لیل/3؛ ذاریات/49). تکثیر نسل پاک (شوری/11) از دیگر دلایل عقد پیمان ازدواج برشمرده شده است. به موازات این موضوع، احراز شرایطی همچون همسانی از نظر ایمانی برای تحقق آرامش راستین مورد توجه قرار گرفته است (بقره/221؛ نور/26).
جامعیت تعالیم قرآنی پیرامون شکلگیری ابتدایی خانواده تا بدانجاست که به تفصیل ممنوعیتهای مربوط به ازدواج بیان شده (نساء/22) و ضوابطی برای ازدواج در شرایط خاص تعیین گردیده است (نساء/24).
استمرار روابط مطلوب و رضایتبخش و تحقق سازگاری در حوزه خانواده منوط به وجود مرجعی است که وظایف هر یک از ارکان اصلی این نهاد را تعیین نموده باشد. تعالیم قرآنی در ترسیم وظایف متقابل همسران، متناسب با ابعاد روانشناسی و جامعهشناسی آنهاست. توجه به عناصر زیباییشناختی و عاطفی در زنان و آمادگی افزونتر مردان برای مقابله با تنیدگیهای اجتماعی در یکایک دستورات قرآنی ملاحظه میشود. از این طریق، زمینه انسجامی که لازمه زندگی مشترک است، مهیا میگردد.
از جمله تشریعات قرآنی که به وظایف مردان نسبت به همسران اشاره دارد، آیاتی است که به موضوع پرداخت رضایتمندانه مهریه در زمان عقد نکاح یا انحلال آن (نساء/4؛ بقره/236؛ طلاق/7)، برقراری ارتباط محترمانه و مشفقانه (نساء/19)، تأمین رفاه متناسب با شئون و شایستگیهای زنان (بقره/233)، انطباق انتظارات با محدوده مسئولیتها (نساء/34)، توجه به تنظیم رفتار جنسی (بقره/222)، خوشرفتاری حتی در شرف طلاق (بقره/229)، بذل عفو و گذشت (تغابن/14)، صیانت همسر از آلودگی به انواع گمراهیها (تحریم/6؛ طه/132)، اتخاذ تدابیر مناسب در برابر بدرفتاریها (نساء/34) و همفکری در تصمیمگیریها (بقره/233) میپردازد.
همچنین همراهی همه جانبه با شوهر، وفاداری، رفتار شایسته (نساء/34)، رازداری (تحریم/3) و همفکری در اتخاذ تصمیمات امور منزل (بقره/233) از مهمترین وظایفی است که پایبندی زنان بدان را میطلبد.
قرآن کریم از فرزند نیکوکار با عنوان زینت زندگی (کهف/46)، دارایی دنیوی (آلعمران/14)، موهبتی الهی (نحل/72)، یاریگر والدین (شعراء/133؛ اسراء/6)، نور چشم بندگان با ایمان (فرقان/63 و 74) بشارت خداوند به پیامبران (آلعمران/38) و ابزار آزمایش الهی (انفال/28؛ تغابن/5) یاد نموده است. نکته جالب توجه آنکه وظایف والدین در برابر فرزندان از منظر قرآن کریم، در حیطههای توجه به نفقه آنان (بقره/233) و برنامهریزی جهت تحقق تربیت دینی فرزندان (تحریم/6) به طور خاص مطمح نظر قرار داده شده است. ارشاد فرزندان به مسیر حق و آشناسازی آنان با وظایف اخلاقی و اعتقادی، وظیفهای است که خداوند متعال از والدین مطالبه نموده است (بقره/132؛ لقمان/13-19).
رعایت عدالت در محبت به فرزندان (یوسف/7 و 9)، دعای مخلصانه برای آنان (ابراهیم/35 و 37؛ آلعمران/36؛ یوسف/97 و 98؛ صافات/100 و 101)، دفاع از آنان در برابر ظلم دیگران (نساء/75)، اختصاص دادن ارث به آنها (نساء/11) و لزوم مشورت در امور مرتبط با آنان (صافات/102) نیز از مطاوی قصص قرآنی برداشت میگردد.
در مقابل، برشمردن وظایف فرزندان در برابر والدین حاکی از این است که برخورد محترمانه با والدین (اسراء/23 و 24؛ لقمان/65)، رعایت ادب در ورود به حریم والدین (نور/58)، نیک رفتاری با والدین (احقاف/15 و 16؛ عنکبوت/18 و 19؛ نساء/36 و 40)، بذل توجه به والدین در سنین کهولت (اسراء/23)؛ لزوم اطاعت از پدر و مادر (احقاف/17 و 18؛ صافات/102-103 و 107)، برخورد متواضعانه (اسراء/36 و 23-24) مقرراتی است که همواره فرزندان نسبت به رعایت آن سفارش شدهاند. در فرهنگ قرآنی رضایت خداوند، منوط به رضایت والدین است و نارضایتی والدین، نا خشنودی خداوند را در پی خواهد داشت (لقمان/14)؛ بنابراین رعایت تشریعات نسبت به والدین، مسئولیتی الهی برشمرده شده است (لقمان/14).
دستیابی به کمال و آرامش که از مؤلفههای اصیل خانواده در نظرگاه قرآنی است، به دلیل بروز عواملی اختلال مییابد و پیامدهای زیانباری را متوجه اعضای خانواده و بالتبع جامعه مینماید. تعدد تعالیم پیشگیرانه از بروز اختلافات خانوادگی در قرآن کریم همچون تشویق به عفو، گذشت و احسان دلالت بر این موضوع با اهمیت دارد که برای حل اختلافات خانوادگی، راهکارهای اخلاقی بر راهکارهای حقوقی تقدم یافته است (نساء/35 و 127). در این نگرش نه تنها از تمامی راهکارهای درون خانوادگی برای حفظ و نگهداری بنیان خانواده استفاده شده (نساء/34)، بلکه از روشهای برون خانوادگی همچون استفاده از تجارب، دلبستگیها و نفوذ کلام بستگان یاد شده است (نساء/35).
در آیه ذیل عفو و گذشت به عنوان یکی از راهکارهای حل اختلافات مطرح شده است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ» (تغابن/14)؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید! در حقیقت، بعضی از همسران شما و فرزندانتان دشمن شما هستند، پس، از آنان بیمناک باشید؛ و اگر ببخشید و درگذرید و بیامرزید، پس به راستی خدا بسیار آمرزنده [و] مهرورز است».
موضوع حل اختلافات خانوادگی، در نگاه قرآنی باید با ملاحظه مصلحت اندیشیهای اخلاقی و پرهیز از آزار متقابل انجام گیرد (نساء/128). قرآن کریم از اعضای خانواده به «خود» تعبیر کرده است (نور/61)؛ به عبارت دیگر، در این دیدگاه، اعضای خانواده به نوعی یگانگی رسیدهاند، لذا در داوریهای اصلاحی با هدف وصول به تفاهم، قبل از مراجعه به دادگاهها، صلاحیت داوری به خویشاوندان داده شده است.
در موضوع طلاق نیز هر چند فضای کشمکش و نزاع بر طرفین غلبه دارد، اما مردان در موضوع پرداخت مهریه، توصیه به عفو و احسان شدهاند. خداوند متعال میفرماید:
«وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَريضَةً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ إِلاَّ أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَا الَّذي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ» (بقره/237)؛ «و اگر آنان را، پیش از آنکه با آنان تماس بگیرید و در حالی که مَهری برای آنها تعیین کردهاید، طلاقشان دهید، پس نصف آنچه را تعیین کردهاید (به آنان بدهید) مگر اینکه [آنان] ببخشند؛ یا کسی که پیوند ازدواج به دست اوست، ببخشد. و گذشت کردن (شما) به خودنگهداری نزدیکتر است. و بخشش را در میان خودتان فراموش نکنید، که خدا به آنچه انجام میدهید بیناست».
عصر جاهلی در تعریفی اعم، دوران پیش از ظهور اسلام است و از منظر اسلامپژوهان با غلبه خصوصیاتی همچون خشونت، سفاهت، خودپرستی مبرز شده است (آلوسی، بلوغ الادب، 1/15).
تشریعات قرآنی در حوزه خانواده به نحو شگفتآوری، در صدد تصحیح انحرافها و اجحافهای جاهلیت مقارن عصر نزول است. یکی از موضوعاتی که در آن عصر، پیدایی نابسامانیهای بسیاری را موجب گردید، شیوع ازدواجهایی با مختصاتی غیراخلاقی بود. نکاح مقت یا جواز نکاح فرزندان با نامادری پس از مرگ پدر (طریحی، مجمع البحرین، 4/217) به صراحت در آیات قرآنی نکوهش شده است (نساء/22). نکاح شغار یا نکاح فارغ از مهریه (طوسی، المبسوط، 4/208) و نکاح الخدن که نکاحی بدون مهریه و نفقه و به نوعی زنای مخفیانه بود (طبرسی، مجمع البیان، 2/34) نیز با توجه به آیات قرآنی (نساء/25) باطل اعلام گردید. نکاح با دو یا چند خواهر به طور همزمان با یک مرد از دیگر سنتهای جاهلانهای بود که به موجب آیاتی از قرآن (نساء/23) صراحتاً مذمت و ممنوع گردید. نکاح استبضاع از طریق وادار ساختن زنان به باردار شدن از مردان دیگر به امید ایجاد فرزندی با خصوصیات ظاهری خاص (نووی، المجموع، 16/129؛ ابن منظور، لسان العرب، 8/14) و همچنین نکاح رهط که نکاح همزمان عدهای از مردان با یک زن بود (فیروزآبادی، 2/361)، نوع دیگری از ازدواجهای غیراخلاقی در عصر جاهلی بود که با تشریع اسلامی مبنی بر لزوم تک همسری زنان منسوخ گردید. تعدد زوجات (چند زنی) نیز به موجب نزول آیات قرآنی، تحدید و تقیید گردید؛ به عبارت دیگر، گستردگی نامحدود امكان ازدواج برای مردان كه در جاهلیت مرسوم بود، به تعدادی خاص محدود شد و افزون بر آن، مستلزم تحقق شرط عدالت و انصاف در امور زندگی زنان گردید (نساء/3 و 129).
در اندیشه قرآنی ازدواج مایه حفظ دین و موجب حفاظت از فطرت و کرامت انسانی است. پیشنهاد الگوی ازدواج دائم (نساء/3) و سپس ازدواج موقت به عنوان سد طریق فحشاء و قطع ریشههای فساد در شرایط اضطراری (مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، 47)، رویکرد اخلاقی اسلام بدین موضوع میباشد.
در سایر تشریعات مرتبط با حوزه خانواده نیز قرآن کریم با نگاهی اصلاحی به اوضاع خانواده در فرهنگ منحط جاهلی، در صدد است با ارائه عناصری جدید، نظامی متعالی بنیان نهد. روش طلاق در میان رسوم جاهلی نیز از جمله عرصههایی است كه با نزول آیات قرآنی به نحو قابل توجهی متحول گردید. طلاق در جزیرة العرب همچون ازدواج، با سنتهای ظالمانه و دور از انصاف و منافی با اخلاق توأم بود و بدون هیچ مقدمه و شرطی، از سوی مرد اعمال میشد (نوری، اسلام و عقاید و آرای بشری، 603). متاركه زناشویی در جاهلیت به دو صورت طلاق صریح (در قالب جملاتی همچون تو را آزاد كردم، هر جا میخواهی برو، تو مانند این شتر آزاد هستی، نزد خانوادهات برو،...) و طلاق كنایی (به صورت ترك ناگهانی محل زندگی) انجام میگرفت (همان، 615). با ظهور اسلام، انواعی از طلاقهای صریح لغو شد (مجادله/1-4؛ بقره/226-227) و برخی دیگر تعدیل و اصلاح شد (بقره/228-229؛ طلاق/1). به موجب آیات قرآنی، در عین تثبیت انحصار طلاق در دست مرد، توصیه مؤكدی به رعایت حقوق زنان گردید (نساء/19).
از مقایسه تطبیقی تعالیم قرآنی در باب خانواده با کتاب مقدس چنین به نظر میآید که هر چند در هر دو كتاب آسمانی، ازدواج تنها راه دینی و مشروع پاسخگویی نیازهای زیستی و تكثر نوع بشر به شمار میرود، اما نوع تعابیر دارای اختلاف قابل توجهی است.
در آیین مسیحیت ازدواج یکی از هفت آیین مقدس به شمار میرود و عقد ازدواج همچون سایر عبادات باید در کلیسا انجام گیرد. هر چند در این تعالیم، تكثیر نسل و ایجاد محبت نیز از جمله نتایجی است كه پس از ازدواج محقق خواهد شد (ر.ك: استات، مبانی مسیحیت، 98-102)، لكن تجرد به عنوان روشی برای ادامه حیات ایمانی و خدمت بیشتر به دین سفارش شده است: «لیکن به مجردین و بیوه زنان میگویم که ایشان را نیکوست که مثل من بمانند، اما اگر پرهیز ندارند، نکاح بکنند؛ زیرا نکاح از آتش هوس بهتر است» (اول قرنتیان، 7: 1-9). در این رساله به صراحت، ازدواج فقط برای اجتناب از زنا جایز شمرده شده و فی نفسه، امری قبیح محسوب میگردد، البته كسی كه ازدواج نموده، گناهی مرتكب نشده، بلكه زمینه سختی و مشقت جسمی را برای خود فراهم آورده و خویشتن را از كمال بازداشته است. این در حالی است كه فضیلت و رجحان ازدواج در تعالیم قرآنی، از مطلوبیت ذاتی آن حكایت دارد.
در کتاب مقدس تشریعات موجزی درباره نوع ساختار خانواده به چشم میخورد که به رغم اختصار با تعالیم قرآنی قرابت دارد؛ برای مثال، لزوم تبعیت زنان از شوهران و محبت به همسران در بعضی بیانات پولس مشهود است: «ای زنان شوهران خود را اطاعت کنید چنانکه خداوند را؛ زیرا که شوهر سر زن است، چنانکه مسیح نیز سر کلیسا و او نجات دهنده بدن است... . ای شوهران، زنان خود را محبت کنید، چنانکه مسیح هم کلیسا را محبت نمود و خویشتن را برای آن داد» (افسسیان، 6: 4-1).
پیروی از اصل تك همسری، یكی از اصولی به شمار میآید كه كلیسا همگان را بدان ملزم نموده است (دورانت، تاریخ تمدن، 4/111).
در آیین مسیحیت فرزندان نیز به تبعیت از والدین امر شدهاند (همان) و ازدواج برخی افراد با یکدیگر ممنوع است و موضوع اخذ اجازه از صاحبان تجربه برای عقد ازدواج در تعالیم مسیح نیز دیده میشود.
طبق تعالیم شریعت یهود، طلاق مجاز اعلام شده است و مطابق عهد عتیق مرد به مجرد اینکه همسرش را نپسندد، حق دارد او را طلاق دهد و پیوند زناشویی به مجرد نیت مرد قابل انفصال است و به اثبات موضوع خاصی نیاز نیست (ر.ک: تثنیه، 24: 1-4)، در حالی که در تعالیم قرآنی، اصل بر حل اختلافات خانوادگی است و تنها در شرایطی که امید اصلاح و حفظ کانون زناشویی نرود، طلاق امکانپذیر میشود (نساء/35). نکته جالب توجه آنکه رفتار نیکو و پایبندی به حقوق همسر حتی در مراحل جدایی همسران سفارش شده است (بقره/231).
در عهد جدید تعدد زوجات، شرعی نیست و امری حیوانی و به دور از مقام انسانیت تلقی شده است و مرد تنها در صورت ارتکاب همسر به زنا میتواند او را طلاق دهد (ر.ک: متی 19: 9-3). لکن تعهد آسمانی و الزامآور نکاح هرگز قابل انفصال نیست، لذا ازدواج مجدد زن پس از طلاق، زنا به شمار میآید (ر.ك: سكری، بیتا، 68) «فریسیان آمدند تا او را امتحان كنند و گفتند آیا جایز است مرد زن خود را به هر علتی طلاق دهد؟ او در جواب ایشان گفت: مگر نخواندهاید كه خالق ابتدا ایشان را زن و مرد آفرید وگفت از این جهت مرد، پدر و مادر خود را رها كرد تا به زن خویش بپیوندد و هر دو یك تن خواهد شد؟ بنابراین، آنها دو تا نیستند، بلكه یك تن هستند و آنچه كه خداوند پیوند داد، انسان جدا نمیسازد» (متی 3-19؛ نیز، ر.ك: مرقس 2-10؛ لوقا 16-18). پس طلاق جنبه قانونی ندارد و تنها در موارد خاصی از جمله ازدواج اجباری، ازدواج بدون اجازه مقامات كلیسا و...، اجازه صدور حکم طلاق داده میشود. (ر.ك: دانای علمی، 180).
اعجاز تشریعی قرآن به معنای اعجاز قرآن کریم در حوزه قوانین و مقررات مطرح شده در آیات الهی میباشد و ناظر بر این بحث است که ارائه مقرراتی با برخورداری از چنین اتقان، تفصیل، دقت، جامعیت و مصلحتاندیشی، هرگز سابقه نداشته، متناسب با مفردات زندگی تمامی عصرهاست، به موازات تطور و تکامل انسان در طول تاریخ همواره قابل تحدی میباشد و بدین ترتیب حقانیت پیامبری رسول اکرم(ص) را اثبات مینماید.
شمولیت قرآن کریم بر چنین قواعدی در حوزه خانواده موضوعی بسیار جالب توجه است. اهتمام به کرامت انسانها، نفی برتریهای جنسیتی، تناسب حقوق و وظایف و اخلاق محوری از بارزترین مبانی تشریعات قرآنی در حوزه خانواده به شمار میآید. جامعیت تشریعات در حوزه خانواده با استناد به آیاتی که ضمن سببشناسی تشکیل خانواده، به ترسیم روابط زوجین با یکدیگر و فرزندان با والدین اختصاص یافته و کارکردهای مختلف خانواده را تبیین مینماید و ضوابطی جهت حل اختلافات در این ساختار ارائه میکند، مبرهن میگردد. طرح چنین سطحی از قوانین با دورنمای منحط حاکم بر خانواده عصر جاهلی و در مقایسه با تعالیم کتابهای آسمانی پیشین در حوزه خانواده از جمله ادلهای است که اذعان به خارقالعاده بودن تشریعات قرآنی در حوزه خانواده را نتیجه میدهد.
1. قرآن کریم، ترجمه دکتر محمدعلی رضایی اصفهانی و گروهی از اساتید جامعة المصطفی (1388ش)، قم: انتشارات بینالمللی المصطفی، چاپ دوم.
2. آلوسی، محمود (بیتا)، بلوغ الادب فی معرفه احوال العرب، تحقیق محمد بهجه الاثری، بیروت: دار الکتب العلمیه.
3. ابن منظور (1416ق)، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
4. استات، جان (بیتا)، مبانی مسیحیت، ترجمه روبرت آسریان، بیجا: حیات ابدی.
5. باقلانی، محمد بن طیب (بیتا)، اعجاز القرآن، تحقیق احمد صقر، قاهره: دار المعارف.
6. بلاغی نجفی، محمدجواد (1420ق)، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، قم: بنیاد بعثت.
7. ترجمه تفسیری کتاب مقدس، انگلستان: انجمن بینالمللی کتاب مقدس (1995م).
8. جعفری، محمدتقی (1370ش)، تحقیق در دو نظام حقوق جهانی از دیدگاه اسلام و غرب، تهران: دفتر خدمات حقوقی بینالمللی.
9. خویی، سید ابوالقاسم (1394ش)، البیان فی تفسیر القرآن، قم: المطبعة العلمیة.
10. دانای علمی، منیژه (1374ش)، موجبات طلاق در حقوق ایران و اقلیتهای غیر مسلمان، تهران: اطلس.
11. دورانت، ویل (1343ش)، تاریخ تمدن، ترجمه ابوالقاسم طاهری و احمد آرام، تهران: اقبال.
12. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1412ق)، المفردات فی غریب القرآن، دمشق: دارالعلم.
13. سكری، محمد (بیتا)، نظام الزوج فی الشرایع الیهودیه و المسیحیه، بیروت: دارالفكر العربی.
14. سیوطی، جلالالدین عبدالرحمن (بیتا)، الاتقان فی علوم القرآن، قاهره: مکتبة المشهد الحسینی.
15. طباطبایی، سید محمدحسین (1417ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
16. طبرسی، فضل بن حسن (بیتا)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت: مؤسسة الاعلمی.
17. طریحی، فخرالدین (1408ق)، مجمع البحرین، تحقیق احمد حسینی، نشر الثقافة الاسلامیة.
18. طوسی، محمد بن حسن (1387ش)، المبسوط فی الفقه الامامیه، تحقیق محمدباقر بهبودی، مکتبة الرضویه.
19. عمید زنجانی، عباسعلی (1346ش)، اسلام و حقوق ملل، تهران: دار الکتب الاسلامیه.
20. فیروزآبادی، مرتضی (بیتا)، القاموس المحیط، لوح فشرده مکتبة اهل البیت(ع).
21. مطهری، مرتضی (1369ش)، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: صدرا.
22. معرفت، محمد هادی (1417ق)، التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسة النشر الاسلامی.
23. نوری، یحیی (1346ش)، اسلام و عقاید و آراء بشری، مؤسسه مطبوعاتی فراهانی، چاپ دوم.
24. نووی، محیالدین (بیتا)، المجموع فی شرح المهذب، بیروت: انتشارات دارالفکر.